معنی فارسی oldtimer

B1

فردی که تجربه زیادی دارد و به دنیای قدیمی‌ها تعلق دارد

An experienced person, often used to refer to someone with a long history in a particular field.

noun
معنی(noun):

An elderly person.

معنی(noun):

A veteran.

معنی(noun):

A vintage car.

example
معنی(example):

او در مورد اتومبیل‌های کلاسیک واقعاً یک قدیمی است.

مثال:

He’s quite the oldtimer when it comes to classic cars.

معنی(example):

یک قدیمی می‌تواند درس‌های ارزشمندی از گذشته به ما بیاموزد.

مثال:

An oldtimer can teach us valuable lessons from the past.

معنی فارسی کلمه oldtimer

: معنی oldtimer به فارسی

فردی که تجربه زیادی دارد و به دنیای قدیمی‌ها تعلق دارد