معنی فارسی olfactible
B1موادی که قابل حس کردن با حس بویایی هستند.
Capable of being smelled.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از مواد شیمیایی حتی در مقادیر کم قابل احساس هستند.
مثال:
Some chemicals are olfactible even in small amounts.
معنی(example):
مواد قابل احساس بویایی در هوا میتوانند نشاندهنده آلودگی باشند.
مثال:
The olfactible substances in the air can indicate pollution.
معنی فارسی کلمه olfactible
:
موادی که قابل حس کردن با حس بویایی هستند.