معنی فارسی olfactive

B1

متعلق به حس بویایی؛ به تحریکات بویایی اشاره دارد.

Relating to the sense of smell.

example
معنی(example):

حس‌های بویایی در طعم‌شناسی نقش مهمی دارند.

مثال:

The olfactive senses play a crucial role in flavor.

معنی(example):

تجربیات بویایی می‌توانند بر احساسات ما تأثیر بگذارند.

مثال:

Olfactive experiences can influence our emotions.

معنی فارسی کلمه olfactive

: معنی olfactive به فارسی

متعلق به حس بویایی؛ به تحریکات بویایی اشاره دارد.