معنی فارسی oligophrenic
C1پیشآمدی که به افرادی اطلاق میشود که با ناتوانیهای ذهنی روبرو هستند.
Relating to or affected by oligophrenia; often used to describe individuals with intellectual disabilities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با افراد اُلیگوفرنیک کار کرد تا مهارتهایشان را بهبود بخشد.
مثال:
He worked with oligophrenic individuals to improve their skills.
معنی(example):
بیماران اُلیگوفرنیک به برنامههای آموزشی تخصصی نیاز دارند.
مثال:
Oligophrenic patients require specialized educational programs.
معنی فارسی کلمه oligophrenic
:
پیشآمدی که به افرادی اطلاق میشود که با ناتوانیهای ذهنی روبرو هستند.