معنی فارسی oligoplasmia
B1نقص در توسعه و رشد طبیعی بافت یا اندامهای بدن.
A condition characterized by an abnormal reduction in the size or number of tissues or organs.
- NOUN
example
معنی(example):
اُلیگوپلاسمیا به کمتوسعهی یک یا چند اندام اشاره دارد.
مثال:
Oligoplasmia refers to underdevelopment in one or more organs.
معنی(example):
بیمار به اُلیگوپلاسمیا مبتلا بود که اندازه کلیهاش را تحت تأثیر قرار داده بود.
مثال:
The patient was diagnosed with oligoplasmia, affecting her kidney size.
معنی فارسی کلمه oligoplasmia
:
نقص در توسعه و رشد طبیعی بافت یا اندامهای بدن.