معنی فارسی olivary

B2

مربوط به هسته‌های زیتونی در مغز، که در کنترل حرکتی نقش دارند.

Pertaining to the olivary body or structures in the brain involved in motor functions.

adjective
معنی(adjective):

Shaped like an olive

example
معنی(example):

هسته‌های زیتونی برای کنترل حرکتی در مغز اهمیت دارند.

مثال:

The olivary nuclei are important for motor control in the brain.

معنی(example):

مسیرهای زیتونی در عملکردهای مختلف عصبی بسیار مهم هستند.

مثال:

Olivary pathways are crucial in various neural functions.

معنی فارسی کلمه olivary

: معنی olivary به فارسی

مربوط به هسته‌های زیتونی در مغز، که در کنترل حرکتی نقش دارند.