معنی فارسی omnicompetence

B1

توانایی انجام هر کاری یا برخورد با هر وضعیتی به طور کامل و موثر.

The quality of being competent in all areas, having all necessary skills or abilities.

example
معنی(example):

توانایی همه‌جانبه ابرقهرمان به او این امکان را داد تا هر مشکلی را حل کند.

مثال:

The omnicompetence of the superhero allowed them to solve any problem.

معنی(example):

در بسیاری از داستان‌های فانتزی، شخصیت‌ها توانایی همه‌جانبه را نشان می‌دهند که آنها را تقریباً شکست‌ناپذیر می‌کند.

مثال:

In many fantasy stories, characters exhibit omnicompetence, making them nearly invincible.

معنی فارسی کلمه omnicompetence

: معنی omnicompetence به فارسی

توانایی انجام هر کاری یا برخورد با هر وضعیتی به طور کامل و موثر.