معنی فارسی omnificent
C1همهچیزساز، به معنای بهرهمندی از تواناییهای متعدد و خلاقانه.
Having the ability to create or produce everything.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این هنرمند به خاطر مهارت همهچیزسازیاش در چندین رسانه مشهور بود.
مثال:
The artist was known for her omnificent skill in multiple mediums.
معنی(example):
تواناییهای همهچیزسازیاش به او این امکان را داد که در بسیاری از زمینهها برتر باشد.
مثال:
His omnificent abilities allowed him to excel in many fields.
معنی فارسی کلمه omnificent
:
همهچیزساز، به معنای بهرهمندی از تواناییهای متعدد و خلاقانه.