معنی فارسی omnipotence

C1

قدرتی نامحدود و بی‌نهایت به معنای توانایی انجام هر کاری.

The quality of having unlimited or very great power.

noun
معنی(noun):

Unlimited power; commonly attributed to a deity or deities.

example
معنی(example):

در بسیاری از دین‌ها، خدا به عنوان دارای قدرت بی‌نهایت توصیف شده است.

مثال:

In many religions, God is described as having omnipotence.

معنی(example):

مفهوم قدرت مطلق سوالاتی درباره اراده آزاد مطرح می‌کند.

مثال:

The concept of omnipotence raises questions about free will.

معنی فارسی کلمه omnipotence

: معنی omnipotence به فارسی

قدرتی نامحدود و بی‌نهایت به معنای توانایی انجام هر کاری.