معنی فارسی omnivolent

C1

خصوصیتی که به تمایل به آسیب رساندن به دیگران اشاره دارد.

A tendency or capacity for violence or harm towards others.

example
معنی(example):

شخصیت داستان صفات فراخشونت را داشت و تمایل به آسیب رساندن داشت.

مثال:

The character in the story had omnivolent traits, displaying a desire to harm.

معنی(example):

رفتار فراخشونت غالباً به تعارض در جوامع منجر می‌شود.

مثال:

Omnivolent behavior often leads to conflict in communities.

معنی فارسی کلمه omnivolent

: معنی omnivolent به فارسی

خصوصیتی که به تمایل به آسیب رساندن به دیگران اشاره دارد.