معنی فارسی omnivoracity

B2

داشتن تمایل شدید به انواع مختلف مواد غذایی یا محصولات.

The quality or state of being voracious in a variety of categories.

example
معنی(example):

فراخورانی بازار نشان‌دهنده تقاضا برای محصولات متنوع است.

مثال:

The omnivoracity of the market shows a demand for diverse products.

معنی(example):

فراخورانی فرهنگی نشان‌دهنده تنوع در ترجیحات مصرف‌کنندگان است.

مثال:

Cultural omnivoracity reflects the variety in consumer preferences.

معنی فارسی کلمه omnivoracity

: معنی omnivoracity به فارسی

داشتن تمایل شدید به انواع مختلف مواد غذایی یا محصولات.