معنی فارسی on a level with
B2برابر بودن یا هم سطح بودن با کسی یا چیزی در حوزه خاص.
Equal in status, quality, or ability.
- IDIOM
example
معنی(example):
او معتقد است که به اندازه بهترین بازیکنان در لیگ است.
مثال:
He believes he is on a level with the best players in the league.
معنی(example):
او احساس میکند که مهارتهایش به اندازه همکارانش است.
مثال:
She feels that her skills are on a level with those of her colleagues.
معنی فارسی کلمه on a level with
:
برابر بودن یا هم سطح بودن با کسی یا چیزی در حوزه خاص.