معنی فارسی on fire

B1

در حال شعله‌ور بودن یا بسیار خوب عمل کردن در یک زمینه خاص.

Burning; can also refer to performing very well in a specific context.

example
معنی(example):

آتش اردوگاه در حال شعله‌ور است.

مثال:

The campfire is on fire.

معنی(example):

اجرای او در صحنه بسیار عالی بود.

مثال:

Her performance on stage was on fire.

معنی فارسی کلمه on fire

: معنی on fire به فارسی

در حال شعله‌ور بودن یا بسیار خوب عمل کردن در یک زمینه خاص.