معنی فارسی on first-name terms

B2

به معنای داشتن رابطه صمیمی و غیررسمی با کسی و استفاده از نام کوچک آنها.

To have an informal relationship with someone, using their first name instead of a title.

example
معنی(example):

آنها با یکدیگر با نام کوچک آشنا هستند.

مثال:

They are on first-name terms with each other.

معنی(example):

این عادی است که همکاران بعد از مدتی همکاری با نام کوچک یکدیگر را خطاب کنند.

مثال:

It's common for colleagues to be on first-name terms after working together for a while.

معنی فارسی کلمه on first-name terms

: معنی on first-name terms به فارسی

به معنای داشتن رابطه صمیمی و غیررسمی با کسی و استفاده از نام کوچک آنها.