معنی فارسی on one's back
B1روی کمر خوابیدن یا دراز کشیدن، به ویژه در وضعیتی که احساس راحتی میکنید.
In a position where one is lying on their back; often used to describe relaxation or comfort.
- IDIOM
example
معنی(example):
او دراز کشیدن روی کمرش در چمن احساس راحتی کرد.
مثال:
He felt comfortable lying on his back in the grass.
معنی(example):
کودک روی کمرش خوابیده و به آسمان نگاه میکرد، راضی بود.
مثال:
The baby was content on her back, looking at the sky.
معنی فارسی کلمه on one's back
:روی کمر خوابیدن یا دراز کشیدن، به ویژه در وضعیتی که احساس راحتی میکنید.