معنی فارسی on pointe
B2به معنای رقصیدن بر اساس تکنیک خاصی در باله که شامل ایستادن روی نوک انگشتان پا میشود.
Dancing on the very tip of the toes in ballet.
- IDIOM
example
معنی(example):
بالرینا در طول اجرا روی نوک پا رقصید.
مثال:
The ballerina danced on pointe throughout the performance.
معنی(example):
آموزش برای رقصیدن روی نوک پا نیاز به تمرین زیادی دارد.
مثال:
Training to dance on pointe takes a lot of practice.
معنی فارسی کلمه on pointe
:
به معنای رقصیدن بر اساس تکنیک خاصی در باله که شامل ایستادن روی نوک انگشتان پا میشود.