معنی فارسی on the blink

B1

به معنای خراب یا غیرقابل استفاده بودن، به ویژه در مورد دستگاه‌ها و وسایل الکترونیکی.

Not working properly; malfunctioning.

example
معنی(example):

کامپیوتر من خراب شده است، بنابراین باید آن را تعمیر کنم.

مثال:

My computer is on the blink, so I need to fix it.

معنی(example):

تلویزیون خراب بود و مرتب خاموش می‌شد.

مثال:

The television was on the blink and kept turning off.

معنی فارسی کلمه on the blink

: معنی on the blink به فارسی

به معنای خراب یا غیرقابل استفاده بودن، به ویژه در مورد دستگاه‌ها و وسایل الکترونیکی.