معنی فارسی on the latch

B1

به معنای در باز بودن یا در حالتی قرار دادن که به آسانی بتوان به آن دسترسی پیدا کرد.

With a latch not fully secured, so it can be easily opened.

example
معنی(example):

در به حالتی ترک شده بود که بتوان آن را باز کرد.

مثال:

The door was left on the latch.

معنی(example):

او در را در حالتی گذاشت که بتواند به راحتی وارد شود.

مثال:

She kept the shed on the latch so she could enter easily.

معنی فارسی کلمه on the latch

: معنی on the latch به فارسی

به معنای در باز بودن یا در حالتی قرار دادن که به آسانی بتوان به آن دسترسی پیدا کرد.