معنی فارسی on the line

B1

به معنای در خطر بودن یا تحت تهدید قرار داشتن.

At risk; in jeopardy.

example
معنی(example):

شغل او بعد از اشتباهات اخیر در خطر است.

مثال:

Her job is on the line after the recent mistakes.

معنی(example):

زمانی که پروژه در خطر است، همه باید سخت کار کنند.

مثال:

When the project is on the line, everyone must work hard.

معنی فارسی کلمه on the line

: معنی on the line به فارسی

به معنای در خطر بودن یا تحت تهدید قرار داشتن.