معنی فارسی on the table
B1به معنای اینکه چیزی در دسترس است یا برای بحث و بررسی قرار دارد.
Available for discussion; presented for consideration.
- OTHER
example
معنی(example):
چندین سند مهم روی میز قرار دارند.
مثال:
There are several important documents on the table.
معنی(example):
بیایید ایدههایمان را برای بحث روی میز بگذاریم.
مثال:
Let's put our ideas on the table for discussion.
معنی فارسی کلمه on the table
:
به معنای اینکه چیزی در دسترس است یا برای بحث و بررسی قرار دارد.