معنی فارسی on view
B1به نمایش، به معنای در معرض دید عموم قرار داده شدن.
Displayed or available for the public to see.
- IDIOM
example
معنی(example):
مجسمههای جدید در گالری هنری به نمایش گذاشته شدهاند.
مثال:
The new sculptures are on view at the art gallery.
معنی(example):
این نمایش تا پایان ماه به نمایش گذاشته خواهد شد.
مثال:
The exhibit will be on view until the end of the month.
معنی فارسی کلمه on view
:
به نمایش، به معنای در معرض دید عموم قرار داده شدن.