معنی فارسی on wheels

B1

استفاده از وسایل نقلیه یا هر چیزی که دارای چرخ است.

Referring to something that is equipped with wheels for movement.

example
معنی(example):

بچه‌ها در پارک با چرخ‌ها بازی کردن خیلی لذت بردند.

مثال:

The kids had fun playing on wheels at the park.

معنی(example):

او ترجیح می‌دهد با چرخ‌ها سفر کند تا پیاده برود.

مثال:

He prefers to travel on wheels rather than walking.

معنی فارسی کلمه on wheels

: معنی on wheels به فارسی

استفاده از وسایل نقلیه یا هر چیزی که دارای چرخ است.