معنی فارسی on-a-shoestring

B1

با بودجه‌ای بسیار کم و محدود، به‌طور کلی برای توصیف مشکلاتی که با منابع کمتر مواجه هستید.

To do something with very little money; a low budget.

example
معنی(example):

آنها توانستند با بودجه‌ای اندک به دور دنیا سفر کنند.

مثال:

They managed to travel the world on a shoestring budget.

معنی(example):

او رویداد را با هزینه‌ای اندک سازماندهی کرد، اما هنوز هم موفق بود.

مثال:

He organized the event on a shoestring, but it was still a success.

معنی فارسی کلمه on-a-shoestring

: معنی on-a-shoestring به فارسی

با بودجه‌ای بسیار کم و محدود، به‌طور کلی برای توصیف مشکلاتی که با منابع کمتر مواجه هستید.