معنی فارسی on-chip

B2

به معنای وجود قطعات الکترونیکی یا حافظه درون یک تراشه واحد.

Referring to components or memory that is integrated into a single chip.

example
معنی(example):

این میکروکنترلر چندین عملکرد روی تراشه دارد.

مثال:

This microcontroller has multiple functions on-chip.

معنی(example):

حافظه روی تراشه سریع‌تر از حافظه خارجی است.

مثال:

On-chip memory is faster than external memory.

معنی فارسی کلمه on-chip

: معنی on-chip به فارسی

به معنای وجود قطعات الکترونیکی یا حافظه درون یک تراشه واحد.