معنی فارسی on-drive
B1ذخیرهسازی یا حافظهای که به طور مستقیم در داخل یک سیستم استفاده میشود.
Storage or memory integrated directly into a system for efficient performance.
- OTHER
example
معنی(example):
ذخیرهسازی درونسیستمی برای عملکرد سیستم ضروری است.
مثال:
The on-drive storage is essential for the system's performance.
معنی(example):
با اضافه کردن حافظه بیشتر درونسیستمی میتوانید سرعت کامپیوتر خود را افزایش دهید.
مثال:
You can increase the speed of your computer by adding more on-drive memory.
معنی فارسی کلمه on-drive
:
ذخیرهسازی یا حافظهای که به طور مستقیم در داخل یک سیستم استفاده میشود.