معنی فارسی on drives

B1

سفر کردن یا رانندگی در یک مسیر مشخص به منظور تفریح یا کشف.

To travel by vehicle for leisure or exploration.

example
معنی(example):

ما معمولاً برای کاوش در محیط‌زیست به سفرهای کوتاه می‌رویم.

مثال:

We often go on drives to explore the countryside.

معنی(example):

سفر کردن کمک می‌کند تا بعد از یک هفته طولانی ذهنم را آرام کنم.

مثال:

Going on drives helps clear my mind after a long week.

معنی فارسی کلمه on drives

: معنی on drives به فارسی

سفر کردن یا رانندگی در یک مسیر مشخص به منظور تفریح یا کشف.