معنی فارسی on-form
B1در فرم به معنای داشتن عملکرد یا وضعیت بهینه در یک فعالیت خاص.
In excellent condition or performing at one's best, especially in sports or art.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ورزشکار در مسابقه در فرم عالی بود.
مثال:
The athlete was on-form during the competition.
معنی(example):
او از زمانی که تمرین را آغاز کرده، در فرم عالی بوده است.
مثال:
He has been on-form ever since he started training.
معنی فارسی کلمه on-form
:
در فرم به معنای داشتن عملکرد یا وضعیت بهینه در یک فعالیت خاص.