معنی فارسی one's footing
B1تعادل فرد، وضعیتی است که در آن شخص قادر است بهطور پایدار بایستد یا در موقعیت جدید مستقر شود.
The position or stability of someone, especially in terms of balance while standing or in a new situation.
- NOUN
example
معنی(example):
او در زمین خیس تعادل خود را از دست داد.
مثال:
He lost his footing on the wet floor.
معنی(example):
یافتن تعادل در یک شغل جدید ممکن است زمان ببرد.
مثال:
Finding one's footing in a new job can take time.
معنی فارسی کلمه one's footing
:تعادل فرد، وضعیتی است که در آن شخص قادر است بهطور پایدار بایستد یا در موقعیت جدید مستقر شود.