معنی فارسی onerier

B1

مقایسه‌ای برای نشان دادن شدت و فشار بیشتر یک وظیفه یا موقعیت.

A comparative form indicating a greater burden or difficulty.

example
معنی(example):

هرچه کار بار اضافی‌تر باشد، باید احتیاط بیشتری کرد.

مثال:

The onerier the task, the more careful one must be.

معنی(example):

در یک وضعیت بار اضافی‌تر، ضروری است که آرام بمانید و به وضوح فکر کنید.

مثال:

In an onerier situation, it's essential to stay calm and think clearly.

معنی فارسی کلمه onerier

: معنی onerier به فارسی

مقایسه‌ای برای نشان دادن شدت و فشار بیشتر یک وظیفه یا موقعیت.