معنی فارسی onerose
B1شامل بار اضافی و فشار ناشی از مسئولیتها و وظایف.
Describing things that carry an excessive burden or weight of responsibilities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت بار اضافی برنامهاش فضای کمی برای استراحت باقی میگذارد.
مثال:
The onerose nature of his schedule leaves little room for relaxation.
معنی(example):
مسئولیتهای بار اضافی او حفظ تعادل کار و زندگی را چالشبرانگیز میکند.
مثال:
Her onerose responsibilities make it challenging to maintain a work-life balance.
معنی فارسی کلمه onerose
:
شامل بار اضافی و فشار ناشی از مسئولیتها و وظایف.