معنی فارسی oneworld

B1

یک اتحاد بین چندین خط هوایی برای تسهیل سفرهای بین‌المللی و بهبود خدمات مسافران.

An airline alliance that allows for collaborative services and shared benefits among various airlines.

example
معنی(example):

خط هوایی یک برنامه به نام oneworld دارد.

مثال:

The airline alliance has a program called oneworld.

معنی(example):

بسیاری از خطوط هوایی تحت اتحاد oneworld همکاری می‌کنند.

مثال:

Many airlines work together under the oneworld alliance.

معنی فارسی کلمه oneworld

: معنی oneworld به فارسی

یک اتحاد بین چندین خط هوایی برای تسهیل سفرهای بین‌المللی و بهبود خدمات مسافران.