معنی فارسی onlookers
A2افرادی که به طور غیر رسمی یک حادثه یا رویداد را تماشا می‌کنند.
People who watch an event or situation, often without being involved.
- noun
noun
معنی(noun):
A spectator; someone looks on or watches, without becoming involved or participating.
مثال:
I wasn’t involved in the fight; I was only an onlooker.
example
معنی(example):
تماشاچیان دور صحنه حادثه جمع شدند.
مثال:
The onlookers gathered around the scene of the accident.
معنی(example):
تماشاچیان کنجکاو به هنرمندان خیابانی که مردم را سرگرم می‌کردند، نگاه کردند.
مثال:
Curious onlookers watched the street performers entertain the crowd.
معنی فارسی کلمه onlookers
:
افرادی که به طور غیر رسمی یک حادثه یا رویداد را تماشا می‌کنند.
