معنی فارسی operosely
B1به شیوهای با استفاده از سبک نمایشی و اغراقآمیز.
In a theatrical or exaggerated manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز اپرایی درباره اهمیت هنر صحبت کرد.
مثال:
He spoke operosely about the importance of the arts.
معنی(example):
نامه به طرز اپرایی نوشته شده بود و جلوهای به پیام اضافه کرد.
مثال:
The letter was written operosely, adding flair to the message.
معنی فارسی کلمه operosely
:
به شیوهای با استفاده از سبک نمایشی و اغراقآمیز.