معنی فارسی opinionately
B2به طرز نظرمحور و با تأکید بر عقاید شخصی.
In a manner characterized by the expression of strong opinions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او همیشه به طور نظرمحور درباره سیاست بحث میکند.
مثال:
He always argues opinionately about politics.
معنی(example):
او به طور نظرمحور صحبت میکند، و واضح است که نخواهد نظرش را تغییر دهد.
مثال:
She speaks opinionately, making it clear she won't change her mind.
معنی فارسی کلمه opinionately
:
به طرز نظرمحور و با تأکید بر عقاید شخصی.