معنی فارسی opinionativeness
B2حالت یا ویژگی داشتن نظرات شدید و غالب در موقعیتهای اجتماعی.
The quality of being opinionated; expressing strong personal views.
- NOUN
example
معنی(example):
نظرمحوری او باعث میشود که یک رهبر قوی باشد.
مثال:
Her opinionativeness makes her a strong leader.
معنی(example):
نظرمحوری او در جلسات تیمی هم یک قوت و هم یک چالش است.
مثال:
His opinionativeness in team meetings is both a strength and a challenge.
معنی فارسی کلمه opinionativeness
:
حالت یا ویژگی داشتن نظرات شدید و غالب در موقعیتهای اجتماعی.