معنی فارسی opposability

B2

قابلیت چرخش یا قرار گرفتن در مقابل، به ویژه در مورد انگشتان و ابزار.

The ability of a digit to be placed opposite to another digit.

example
معنی(example):

قابلیت برخورد انگشت شست اجازه می‌دهد تا بهتر بگیریم.

مثال:

The opposability of the thumb allows for better grip.

معنی(example):

قابلیت برخورد برای استفاده از ابزار در پریمات‌ها بسیار حیاتی است.

مثال:

Opposability is crucial for tool use in primates.

معنی فارسی کلمه opposability

: معنی opposability به فارسی

قابلیت چرخش یا قرار گرفتن در مقابل، به ویژه در مورد انگشتان و ابزار.