معنی فارسی oppositipolar

B1

متضادقطبی، حالتی که در آن قطب های مختلف دارای ویژگی های متمایز هستند.

Referring to a structure or organism that has distinct characteristics at opposite poles.

example
معنی(example):

سلول سازماندهی متضادقطبی را نشان داد که برای عملکرد آن بسیار مهم بود.

مثال:

The cell exhibited an oppositipolar organization, crucial for its function.

معنی(example):

در تنظیمات متضادقطبی، طرفین ارگانیسم ویژگی های متمایزی را توسعه می دهند.

مثال:

In oppositipolar setups, the ends of the organism develop distinct characteristics.

معنی فارسی کلمه oppositipolar

: معنی oppositipolar به فارسی

متضادقطبی، حالتی که در آن قطب های مختلف دارای ویژگی های متمایز هستند.