معنی فارسی opposure
B1مقابله یا مخالفت با چیزی، به ویژه از نظر اجتماعی یا سیاسی.
A stance of opposing or resisting something.
- NOUN
example
معنی(example):
مخالفت او با ایده واضح بود.
مثال:
His oppossure to the idea was evident.
معنی(example):
مخالفت جامعه بسیار قوی بود.
مثال:
The oppossure from the community was strong.
معنی فارسی کلمه opposure
:
مقابله یا مخالفت با چیزی، به ویژه از نظر اجتماعی یا سیاسی.