معنی فارسی oppressible
B2قابل سرکوب، به ویژه در زمینه سیاسی یا اجتماعی.
Capable of being oppressed or crushed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت قابل سرکوب جمعیت به شورش منجر شد.
مثال:
The oppressible nature of the population led to rebellion.
معنی(example):
برخی گروهها تحت رژیمهای فاسد قابل سرکوب هستند.
مثال:
Certain groups are oppressible under corrupt regimes.
معنی فارسی کلمه oppressible
:
قابل سرکوب، به ویژه در زمینه سیاسی یا اجتماعی.