معنی فارسی oppressively

B2

به طرز آزاردهنده‌ای، به شکلی که برخلاف احساس راحتی و آسایش باشد.

In a manner that causes discomfort or distress, often through excessive intensity.

example
معنی(example):

گرما در طول تعطیلات ما به طرز آزاردهنده‌ای مرطوب بود.

مثال:

The heat was oppressively humid during our vacation.

معنی(example):

صدا به طرز آزاردهنده‌ای بلند بود و فکر کردن را سخت می‌کرد.

مثال:

The sound was oppressively loud, making it hard to think.

معنی فارسی کلمه oppressively

: معنی oppressively به فارسی

به طرز آزاردهنده‌ای، به شکلی که برخلاف احساس راحتی و آسایش باشد.