معنی فارسی orangize
B1مرتب کردن و ساماندهی یک چیز برای ایجاد نظم.
To arrange or systematize something in an orderly way.
- VERB
example
معنی(example):
باید میز کارم را قبل از جلسه مرتب کنم.
مثال:
I need to organize my desk before the meeting.
معنی(example):
او عاشق سازماندهی رویدادها برای جامعهاش است.
مثال:
She loves to organize events for her community.
معنی فارسی کلمه orangize
:
مرتب کردن و ساماندهی یک چیز برای ایجاد نظم.