معنی فارسی orchestral
B1 /ˌɔɹˈkɛstɹəl/مربوط به یا خاص یک ارکستر، موسیقی‌ای که برای گروهی از نوازندگان تنظیم شده است.
Relating to or characteristic of an orchestra.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An orchestral performance.
adjective
معنی(adjective):
Relating to an orchestra or to music played by an orchestra.
example
معنی(example):
موسیقی ارکسترال سالن کنسرت را پر کرد.
مثال:
The orchestral music filled the concert hall.
معنی(example):
او از قطعات ارکسترال اجرا شده توسط ارکستر سمفونیک لذت می‌برد.
مثال:
She enjoys orchestral pieces performed by the symphony.
معنی فارسی کلمه orchestral
:
مربوط به یا خاص یک ارکستر، موسیقی‌ای که برای گروهی از نوازندگان تنظیم شده است.
