معنی فارسی orchestrater
B1آهنگساز ارکستر، شخصی که مسئول تبدیل یک قطعه موسیقی به تنظیم ارکسترال است.
A person who arranges and adapts music for orchestras.
- NOUN
example
معنی(example):
آهنگساز ارکستر تمام قسمتها را به گونهای هماهنگ کرد که کاملاً کامل باشد.
مثال:
The orchestrater ensured that all parts harmonized perfectly.
معنی(example):
به عنوان یک آهنگساز ارکستر، او گوش تیزی برای ترکیب صداهای مختلف داشت.
مثال:
As an orchestrater, he had a keen ear for blending various sounds.
معنی فارسی کلمه orchestrater
:
آهنگساز ارکستر، شخصی که مسئول تبدیل یک قطعه موسیقی به تنظیم ارکسترال است.