معنی فارسی ordinaryship

B1

عادی بودن به معنای حالت یا موقعیتی است که در آن فرد احساس آسودگی و سهولت می‌کند.

The state or condition of being ordinary.

example
معنی(example):

او آرزو داشت که در روال روزانه خود به حس عادی بودن برسد.

مثال:

She aspired to achieve a sense of ordinaryship in her daily routine.

معنی(example):

عادی بودن گاهی می تواند راحتی را به زندگی مردم بیاورد.

مثال:

Ordinaryship can sometimes bring comfort to people's lives.

معنی فارسی کلمه ordinaryship

: معنی ordinaryship به فارسی

عادی بودن به معنای حالت یا موقعیتی است که در آن فرد احساس آسودگی و سهولت می‌کند.