معنی فارسی ordinariest
B1اورسیناریترین به معنی عادیترین و معمولیترین است.
The most ordinary or commonplace.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر اینکه عادی ترین فرد در جامعه بود شناخته شده بود.
مثال:
He was known for being the ordinariest person in the community.
معنی(example):
سبک او در میان دوستانش عادی ترین بود.
مثال:
Her style was the ordinariest among her friends.
معنی فارسی کلمه ordinariest
:
اورسیناریترین به معنی عادیترین و معمولیترین است.