معنی فارسی organicist

B2

شخصی که به اصول ارگانیک و طبیعت‌گرایی در زمینه‌های مختلف از جمله کشاورزی و بهداشت اعتقاد دارد.

A person who advocates for organic practices, particularly in health and agriculture.

example
معنی(example):

به عنوان یک ارگانیکست، او به اهمیت رویکردهای جامع در سلامتی اعتقاد دارد.

مثال:

As an organicist, he believes in the importance of holistic approaches to health.

معنی(example):

او به عنوان یک ارگانیکست برجسته در زمینه کشاورزی پایدار شناخته می‌شود.

مثال:

She emerged as a leading organicist in the field of sustainable agriculture.

معنی فارسی کلمه organicist

: معنی organicist به فارسی

شخصی که به اصول ارگانیک و طبیعت‌گرایی در زمینه‌های مختلف از جمله کشاورزی و بهداشت اعتقاد دارد.