معنی فارسی organicity
B1آلی بودن به خصوصیتی اشاره دارد که نشاندهنده طبیعی بودن و عدم وجود مواد مصنوعی در یک ماده است.
The quality of being organic; the state of being derived from living matter.
- NOUN
example
معنی(example):
آلی بودن این ماده آن را برای محیط زیست دوستدار میکند.
مثال:
The organicity of the material makes it environmentally friendly.
معنی(example):
محققان آلی بودن ترکیبات مختلف را برای کاربردهای بالقوهشان بررسی کردند.
مثال:
Researchers studied the organicity of various compounds for their potential uses.
معنی فارسی کلمه organicity
:
آلی بودن به خصوصیتی اشاره دارد که نشاندهنده طبیعی بودن و عدم وجود مواد مصنوعی در یک ماده است.