معنی فارسی organing
B1آلیسازی به معنای ساماندهی و بهبود فضاهای طبیعی به طوری که طبیعیتر و دوستانهتر به نظر برسند.
The act of organizing or arranging a space in a more organic and nature-friendly manner.
- VERB
example
معنی(example):
آلیسازی حیاط پشتی راهی عالی برای ایجاد فضایی آرامشبخش است.
مثال:
Organing the backyard is a great way to create a relaxing space.
معنی(example):
آنها آخر هفته را برای آلیسازی باغشان به منظور کسب محصول بهتر گذراندند.
مثال:
They spent the weekend organing their garden for a better yield.
معنی فارسی کلمه organing
:
آلیسازی به معنای ساماندهی و بهبود فضاهای طبیعی به طوری که طبیعیتر و دوستانهتر به نظر برسند.