معنی فارسی organisable
B1قابل سازماندهی، به معنای توانایی برای افزایش نظم یا ساختار است.
Capable of being organized or structured.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وظایف قرار بود در طول هفته قابلیت سازماندهی داشته باشند.
مثال:
The tasks were set to be organisable within the week.
معنی(example):
او فهرستی از اقلام قابل سازماندهی برای رویداد ارائه داد.
مثال:
He provided a list of organisable items for the event.
معنی فارسی کلمه organisable
:
قابل سازماندهی، به معنای توانایی برای افزایش نظم یا ساختار است.