معنی فارسی organzined
B2سازمانیافته به معنای منظم بودن یا به شیوهای هماهنگ و دقیق انجام دادن است.
Arranged or structured in a systematic way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مطالعه تحقیقاتی به صورت منظم با یک رویکرد سازمانیافته انجام شد.
مثال:
The research study was organized using an organzined approach.
معنی(example):
یک روش سازمانیافته کارآیی و جریان کار را بهبود میبخشد.
مثال:
An organzined method improves workflow and efficiency.
معنی فارسی کلمه organzined
:
سازمانیافته به معنای منظم بودن یا به شیوهای هماهنگ و دقیق انجام دادن است.